چه ارتباطی بین قیام عاشورا و فلسفه انتظار است؟
اباعبدالله (ع) در صبح عاشورا چند
ساعت مانده به شهادت خود و یارانش در یک سخنرانی وحی گونه به آینده و تحولات آینده
می پردازد و بشارت می دهد که این خون ها هدر نمی رود. زنده و جاوید می ماند.
حرکتها پدید می آورد وبه ظهور حضرت مهدی می انجامد، به عدل جهانی و حکومت جهانی
قرآن متصل می شود.
و ادامه می دهد که: من و شما
دوباره زنده می شویم، دوران ((رجعت)) و بازگشت امامان معصوم فرا می رسدوحکومت عدل
جهانی حضرت مهدی (عج)را تداوم می بخشم.
جالب اینست که این سخنان و بشارت
شگفتی آور را در مدینه یا در بین راه مکه، یا در سخنرانیهای مکه یا بین راه مکه و
کربلا یا در طی دهه اقامت در کربلا مطرح نمی کند، بلکه در لحظه های شهادت و پرواز
به سوی خدا زمانیکه کوفیان را در ریختن خون فرزندان پیامبر مصمم دید، مطرح فرموند.
در حدیثی از امام صادق (ع) روایت
شده: بعد از ظهور امام زمان و استقرار عدل جهانی وقتی امام زمان (ع) از دنیا رفت،
اول امامی که سر از خاک بردارد و برای رهبری جهانی قدرت را بدست گیرد، امام حسین
(ع) است. بخاطر شرافت و عظمتی که خدا برای خون امام حسین (ع) و عاشورا قائل است. پس از امام
حسین (ع) حضرت امیر المومنین به دنیا بازمی گردد و دارای
عمر طولانی است.¹
همه پیامبران الهی در نگرش واقع
بینانه خود چنانکه از قیام حضرت مهدی بشارت دادند، از عامل اصلی حفظ اسلام و خط
پیامبران نیز سخن گفتند و عاشورا را مطرح کردند. از آدم که با نام پنج تن آل عبا
به خدا نزدیک شد تا نوح و ابراهیم و موسی که در عرش الهی نام حسین را مشاهده کردند
که با برجستگی خاصی نوشته شده بود. علتش را پرسیدند. پاسخ شنیدند: (( به جهت قیام
خونین عاشوراست که حفظ کننده راه ورسم انبیاء است. و رسول گرامی اسلام نیز قبل و
بعد از تولد حضرت اباعبدالله بارها به آن اشاره نمود؛ به دخترش فاطمه (س) فرمود: ((فَلا
حاجَةَ لی فیهِ . ای پدر به چنین کودکی نیازی نیست)) آنگاه رسول خدا ادامه داد: او
تضمین کننده تداوم اسلام و راه انبیاء است. که لبخند رضایت بر لبان فاطمه نقش بست
و فرمود: ((رَضیتُ عَنِ الله عزوجل)) از خداوند بزرگ و عزیز راضی هستم.
آری عاشورا و قیام خونین حسین (ع)
آینده نگری مثبت پیامبران الهی را تحقق بخشیده و انگیزه اصلی حفظ دین و آینده
اسلام شد که به قیام جهانی امام زمان متصل می گردد. پس آینده ی بشریت هم مرهون خونهای
عاشوراست.
از این رو آدم (ع) با شنیدن مصیبت
های عاشورا گریه کرد. نوح به هنگام عبور کشتی اش از سرزمین کربلا نگران شده و اشک
ریخت. ابراهیم و موسی با شنیدن مصائب اباعبدالله در کربلا گریستند و آرزو کردند ای
کاش از شیعیان او بودند. و پیامبر هم با یاد عاشورا گریست و دائم سینه و گلوی
حسینش را می بوسید و اگر امامان شیعه از امام سجاد (ع) تا امام زمان (ع) ماندند و
اصالت اسلام را رقم زدند به برکت خونهای کربلا بود. که اگر نبود عاشورای حسینی، نه
راه پیامبران الهی تداوم می یافت و نه اسلام به دوران غیبت و ظهور می انجامید.